چمدانِ سپید

بحران ایران میانه

خب خداروشکر موج افکار منفی و نابود کننده با اندک تلفات و تخریب تموم شد امشب...به حدی حالم بد بود این چند روز اخیر که واقعا در وصف نمیگنجه...

واقعا انگار یکی مغزمو گرفته بود تو دستش و با تمام قدرت داشت لهش میکرد...

قشنگ حس میکنم بدترین ورژن شخصیتم این طور وقتا میاد بالا...

۱۱ آبان ۹۸ ، ۰۳:۱۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سپیده

تهی

از یک جایی به بعد خیلی چیزها برایت بی معنی میشود...مثلا به اشتراک‌گذاشتن عکس های دوست داشتنیت...یا توضیح دادن بعضی مسائل به انسان ها...حتی وقتی اینکار را هم میکنی آن حس عجیب بی فایده بودن مسئله همراهت هست...نه اینکه آدمها مشکل داشته باشندها..نه...مسئله در درون توست...که مگر من کیستم یا چرا باید برای دیگران مهم باشد نظر من درمورد فلان موضوع چیست...یا اینکه الان در چه حالم...این میشود که سکوت میکنی...یا گاهی هم که سعی میکنی برگردی به گذشته و کاری بکنی باز هم همان سوال می آید توی مغزت که اصلا خب که چه؟!ناراحتم ؟به دیگران چه...خوشحالم؟مگر برای بقیه مهم است ؟فلان اتفاق مهم برایم افتاده؟خب باشد...اما گاهی نیاز داری به بروز خودت...نه برای مطلع شدن دیگران...فقط و فقط برای خودت....و برایت اهمیت ندارد کسی چه میگوید یا چه نمیگوید اما باز هم خالی نمیشوی از احساس تهی بودن...

میدانی حتی همین متن...همین متن هم اضافه کاریست...

۰۹ آبان ۹۸ ، ۰۵:۵۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سپیده

قهرمان من

اونقدر دوستت دارم که قهرمانای مرد همه فیلما منو یاد تو میندازن:)

۰۳ آبان ۹۸ ، ۰۳:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سپیده

همیشه مظلومان...

میدونین تو آدمای اطرافم زیاد دیدم کساییو که همیشه خودشونو بازنده و مورد ظلم واقع شده و بیچاره میدونن و همیشه انگشت اتهامشون سمت دیگران و یا شرایط محیطیه...و متاسفانه این رفتارشون نشات گرفته از بی مسئولیت بودنشونه و به واسطه این رفتارشون همیشه خدا سعی میکنن به وظایفشون بنداز گردن دیگه...حالا تو روابط کاری و یا ارتباطات رسمی یجورایی میشه با این موضوع کنار اومد ولی نقطه تاریک ماجرا اونجاست که با این آدما بخوای وارد رابطه عاطفی بشی...به قدری اذیتت میکنن و مدام حس عذاب وجدان بهت میدن که یه جاهایی واقعا باورت میشه تو در حقشون ظلم کردی و امان از روزی که بخوای اون رابطه عاطفی رو به هر دلیلی قطع کنی...تمام تلاششونو میکنن که تو رو یه ظالم تمام عیار نشون بدن و خودشونو جوری مظلوم فرض کنن که انگار همیشه همه دنیا اینارو تنها گذاشتنو بهشون بدی کردن....و میدونی تو آدمایی که دوز این حسشون بالاست باید خیلی سریع و بدون هیچ عذاب وجدانی خودتو از مهلکه نجات بدی...چون شاید یه روزی بالاخره یاد گرفتن که خودشونن که مسئول اتفاقات زندگیشونن...

 

 

پ.ن:شاید بی مقدمه بود این پست ولی من باب یه اتفاقی که برای یکی از دوستام افتاد یاد این تیپ آدما افتادم

۰۳ آبان ۹۸ ، ۰۲:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سپیده

پرسروصدای خنگ

احساس میکنم واژه ها دارند خودشان را میکوبند به در و دیوار مغزم که شاید راهی باز کنند برای جاری شدن روی کاغذ...اما امان از هیاهوی مغزم!

۲۳ مهر ۹۸ ، ۰۴:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سپیده