من به معنای واقعی کلمه مصداق یه ادمم که هرلحظه یه تصمیمی میگیره...
مثلا یه روز مصمم میشم که بعد طرح برم روانشناسی بخونمو اونوقت درگیر این میشم که از کارشناسی شروع کنم یا ارشدشو ادامه بدم
بعد یه مدت حس میکنم توان تحمل فشارای ناشی از روانشناس بودنو ندارم میگم خب حالا بذار طرحمو برم ببینم چی میشه
یه مدت دیگه به این نتیجه میرسم که با کارشناسیم کار کنم و برای دل خودم برم ادبیات بخونم
بعد یهو طی یه سری تحقیقات درمورد ارشدای رشته خودم میرسم به رشته نانوتکنولوژی پزشکی که واسم چشمک میزنه چون هم از دوران طفولیت نانو برام جذاب بود هم اینکه امکان پیشرفت و حتی اپلای کردن واسه اونور تو این رشته خوبه...هم اینکه خب مربوط به رشتمه تا حدودی...
اینجوری میشه که میترسم تصمیم بگیرم کلا:|
الان فعلا برا حفظ ارامشم بخودم میگم ببین بذار طرحو بری بعد قشنگ میشینم با هم تصمیم میگیریم تنوع طلب خوشگلم:|